شخصیت معلم

چند وقت پیش جمله ای شنیدم که به خاطر ندارم از چه کسی است اما ارزش نوشتن را دارد. مضمون جمله این بود: شخصیت معلم بارها ارزشمندتر از درسی است که به شاگردانش می آموزد.

به گمانم شخصیت معلم جدای از درسی که می آموزد نیست چون شخصیت یک معلم بر همه ی جنبه های تدریس تاثیر می گذارد.

اما بحث سر این است که شخصیت یک معلم  باید چگونه باشد؟

عوامل زیادی هستند که یک شخصیت را می سازند. مهم تر از همه باید بدانیم ساختن یک شخصیت تاثیرگذار زمان بر است و طی یک شب و دو شب به دست نمی آید. بهتر است به آن مثل یک مسیر نگاه کنیم.

در ادامه برخی از عوامل تاثیرگذار در شخصیت معلم را بازگو خواهم کرد:

حریم صمیمیت

اگر شما همه ی خود واقعی تان را بذل و بخشش کنید، آسیب پذیر می شوید و اعتبارتان را از دست خواهید داد. می توانید نمودی جزئی از شخصیت خود را نشان دهید، یا به آن ها گوشزد کنید که شما هم انسان هستید، اما اگر در این کار زیاده روی کنید، آن ها از آن به نفع خودشان استفاده خواهند کرد.

از کتاب معلم کامل، اثر لوئیزا لیمن

داشتن تعادل بهترین توصیه است. فاصله گرفتن زیاد و نزدیکی بیش از حد، هر دو آسیب می رسانند. مرزی را مشخص کنیم که در آن خودمان و دانش آموزان احساس راحتی می کنیم، در عین حال مراقب حفظ حریم های شخصی یکدیگر باشیم.

شوخ طبعی

معمولا دانش آموزان به معلمان شوخ طبع علاقه مند هستند. اما در شوخ طبعی هم مثل هر رفتاری باید مرز اعتدال را رعایت کنیم. اگر شخصیت شوخ طبعی داریم، حواسمان باشد به گونه ای از آن استفاده کنیم که کنترل کلاس از دستمان خارج نشود. همچنین، اگر اصلا فرد شوخ طبعی نیستیم، زور نزنیم تا بامزه به نظر برسیم.

یک دانش آموز دوره ی متوسطه هشدار داد:

برایم آزاردهنده است وقتی معلمان، به خصوص جوان ترها، تلاش می کنند نشان دهند که خیلی بامزه اند. اگر آن ها طبیعی نباشند، هر کسی می تواند تشخیص دهد و این معمولا به این معنی است که اوقات سختی خواهند داشت.

وقتی از او سوال شد که آیا این طرز فکر منصفانه است؟ پاسخ داد:

تصورم این است که معلمان باید خودشان باشند. تا وقتی که آن ها خشن و همواره معترض نیستند، ما هم اهمیتی نمی دهیم. ما آدم های متقلب را دوست نداریم.

از کتاب معلم کامل، اثر لوئیزا لیمن

از دیدگاه این دانش آموز می توان نتیجه گرفت، دانش آموزان هم از معلمانی که سعی می کنند طناز و شوخ طبع به نظر برسند، استقبال نمی کنند. پس در مرتبه نخست اهمیت دارد که خودمان باشیم. اما راه هایی هم وجود دارد که می توانیم اندکی چاشنی شوخ طبعی را به شخصیتمان اضافه کنیم. مثلا دیدن برنامه های خوب طنز و خواندن کتاب هایی در این زمینه می توانند به مرور قوه ی طنزپردازی ما را قوی کنند. حتی به جای طنز، استفاده از روش های ابتکاری و خلاقانه می توانند کلاسمان را از خشکی و کسل کننده بودن خارج کنند.

گوش دادن فعال

شاید به نظر برسد کار معلم تنها سخنوری است اما شنونده ی فعال بودن از ویژگی های مهم و اساسی یک معلم است. البته مقصود از شنونده بودن فقط شنیدن صرف نیست، بلکه توجه کردن به آنچه مخاطب (دانش آموز) می گوید هم هست.

شنونده ی فعال بودن به ما در برقراری ارتباط بهتر با دانش آموزان کمک می کند و باعث فهم دقیق تر دغدغه ها و نیازمندی های آن ها می شود.

اگر کنجکاوید درباره ی این مسئله بیشتر بدانید، مطلب زیر را بخوانید:

چگونه با دانش آموزان ارتباط برقرار کنیم؟

یادگیرنده ی دائمی

معلم کسی است که از دانش خود به دیگران می آموزد اما این دانش از کجا به دست آمده است؟ بدون شک از معلمانی که به او آموخته اند. سوال اینجاست که آیا یک معلم باز هم نیازمند یادگیری است؟

به گمانم ارزش دانش یک معلم کمتر از نرم افزارهای موبایل یا تلفن همراه نیست. نرم افزارهای موبایل در سال چندین بار به روز می شوند. دانش بشر هم روز به روز گسترده تر می شود و اگر یک معلم علم خود را به روز رسانی نکند، از دانش روز عقب می ماند. معلم هر سال با نسل جدیدی از دانش آموزان رو به رو می شود که دنیای شان با دنیای او بسیار متفاوت است. این دانش آموزان به یک معلم به روز شده نیاز دارند. تنها راه به روز ماندن هم، یادگیرنده بودن دائمی است. معلمی که علاوه بر یاد دهنده، یادگیرنده هم هست، قطعا چیزهای بیشتری برای عرضه کردن به دانش آموزانش دارد.

برای آشنایی بیشتر با این موضوع، مطلب زیر بخوانید:

به روز کردن دانش

استفاده از تجربه ی معلمان دیگر

یکی از کارهایی که یک معلم را چند قدم جلوتر می اندازد، استفاده از تجربیات سایر معلم هاست.

اگر ابتدای راه هستیم، احتمالا تجربه ی زیادی نداریم. پس مشاهده ی کار و فعالیت سایر معلمان یا شنیدن تجربیات آن ها به ما کمک می کند. ابتدا می توانیم با الگو گرفتن و تقلید از معلمان خوب و درجه یک شروع کنیم و به تدریج با کسب تجربه، خلاقیت، ایده ها و روش های ابتکاری خودمان را جایگزین کنیم.

حتی اگر معلم سابقه دار و باتجربه ای هستیم، استفاده از تجربیات معلمان دیگر برایمان سودمند است؛ زیرا تجربه ی هر معلم با دیگری متفاوت است و شاید شنیدن تجربه ی سایر معلمان، چشم مان را به زوایای دیگری از آموزش که از دیدمان پنهان مانده است، باز کند.

صبور بودن

بدون شک همه ی ما می دانیم صبر لازمه ی کار آموزش است. کار معلم شبیه به کار یک باغبان است. باغبان برای پرورش گل و گیاه و مراقبت از آن ها باید صبور باشد. نمی تواند از بذر خود توقع داشته باشد یک شبه رشد کند و قد بکشد. همه چیز آرام آرام و به تدریج صورت می گیرد. دانش آموزان هم همچون بذرهایی هستند که برای رشد و پرورش، نیاز به نگهداری و مراقبت مستمر دارند.

آگاهی از این موضوع به معلم کمک می کند در رسیدن به نتیجه و دیدن ماحصل کار خود، عجول نباشد و رشد دانش آموزان را یک فرایند در نظر بگیرد.

اگر دانش آموزی در درسی ضعیف است، طی چند روز و چند هفته به یک دانش آموز قوی تبدیل نمی شود.

اگر دانش آموزی نظم و انضباط را رعایت نمی کند، به سرعت به یک دانش آموز منضبط تبدیل نمی شود.

سعی کنیم خودمان را جای دانش آموزان قرار دهیم و از آن ها توقع رشد آسانسوری نداشته باشیم، بلکه با آن ها همدلانه رفتار کنیم.

در تکمیل این مبحث، می توانید مطلب زیر را بخوانید:

خودمان را جای دانش آموزان قرار دهیم

برخورد تهدیدآمیز و خشن هیچوقت ما را به نتیجه ی مطلوب نمی رساند. حتی ممکن است ارتباط ما با دانش آموز را هم خدشه دار کند. زمانی که معلم ارتباطش را با دانش آموز از دست بدهد، در آموزش دادن به او هم شکست می خورد چون برقراری ارتباط خوب، مقدم بر آموزش است. متن زیر گواهی بر این موضوع است:

تعدادی از کارکنان در مواجهه با بچه هایی که علاقه ای به فعالیت نداشتند، واقعا تهدیدآمیز و گاهی تهاجمی برخورد می کردند. آن ها مشاجره می کردند و نهایتا کنترل از دست می دادند (چیزی که کودک همیشه به خاطر آن مقصر است). می دانم که هر انسانی، و به ویژه، کسانی که با برخی از چنین دانش آموزانی و نگرش آنان سر و کار دارند، می توانند دغدغه مند باشند، اما عصبانی شدن در چارچوب کار حرفه ای نمی گنجد و از جانب هیچ کس پسندیده نیست. چنین معلمانی باید آرامش خود را حفظ کنند و قبل از هر واکنشی، بیندیشند.

از کتاب معلم کامل، اثر لوئیزا لیمن

به اشتراک بگذارید
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در linkedin
پست های مرتبط

2 پاسخ

  1. وای عجب موضوع خوبی. من موضوعاتی رو که حول محور تدریس می‌چرخن دوست دارم. یادم میاد معلم شیمی سوم دبیرستانمون خیلی شوخ‌طبع بود؛ به‌طوریکه مرز بین درس دادن و درس ندادنش مشخص نبود. یادم میاد انقدری حرف می‌زد و شوخی می‌کرد که آخرسر ما موندیم و کتاب شیمی و یه عالمه درس تلنبار شده‌ای که باید زحمت خوندنشونو به خودمون می‌دادیم. درس می‌داد اما هیچکس متوجه نمی‌شد؛ چون یهویی وسط درس دادنش یه ماجرایی رو تعریف می‌کرد. امان از دستش. اینم بگم که هیچکس جدی‌اش نمی‌گرفت.

    1. چه کامنت خوبی نوشتی سارا جان. کاملن تکمیل کننده ی حرف من بود. دقیقن شوخ طبعی زمانی خوبه که باعث تسهیل آموزش بشه اما اگر برعکس باعث آسیب رسانی و اخلال در کار ما بشه، اصلا خوب نیست. ممنونم که تجربه ی خودت رو به اشتراک گذاشتی ❤

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *