لازم نیست حتما هنرمند باشیم تا سراغ هنر برویم.
لازم نیست حتما نویسنده باشیم تا سراغ نوشتن برویم.
لازم نیست حتما مهندس یا ریاضیدان باشیم تا سراغ ریاضی برویم.
لازم نیست حتما پزشک یا شیمیدان باشیم تا سراغ علوم تجربی برویم.
لازم نیست حتما ورزشکار باشیم تا سراغ ورزش برویم.
ظرفِ علم بزرگ و وسیع است. لازم نیست خودمان را محدود به چند شاخه کنیم. شاید ما معلم باشیم و در کنارش نقاشی هم بکشیم. بله، ممکن است هرگز نقاش نشویم اما معلمی که نقاشی میکشد میتواند توانمندتر از یک معلم معمولی ظاهر شود.
همچنین ورود به هر دنیایی میتواند ما را به دنیای دیگری وصل کند. مثلا ورود به دنیای هنر لزوما به معنای هنرمند شدن نیست بلکه ممکن است سرآغاز ورود به دنیای دیگری مثل ریاضیات، علوم، نوشتن و غیره باشد.
در آموزش به دانشآموزان هم میتوانیم منعطف عمل کنیم. اگر دانش آموزی در نقاشی کشیدن خوب نیست با گفتن عیب و ایرادها یا جملاتی مثل تو 《استعداد نداری》 مانع او نشویم بلکه اجازه دهیم دنیای نقاشی و هنر را تجربه کند و از آن لذت ببرد. اگر دانش آموزی عملکرد خوبی در درس ریاضی ندارد به این معنا نیست که باید ریاضی را برای همیشه کنار بگذارد. هر کس میتواند به اندازهی ذوق، علاقه و تواناییاش از هر علمی بهره بگیرد.
در لینک زیر کتابی را معرفی کردم که بی ارتباط به این موضوع نیست:
یک پاسخ
درود.
به نکات خوبی اشاره کردید!
قلمت سبز.