چند وقت پیش از معلمی شنیدم که سر کلاس از دانش آموزانش پرسیده بود: «اگر مجبور نبودید به مدرسه می آمدید؟» اکثر آنها جواب داده بودند: «نه!»
مدرسه برخلاف سایر محیط های یادگیری، محیطی رسمی و اجباری است. دانش آموز چه بخواهد چه نخواهد به مدرسه می آید تا احساس نکند در این مسابقه از سایر هم سن و سالانش عقب مانده است.
به همین دلیل معتقدم یک معلم باید تلاش کند تا محدوده ی اختیار و انتخاب دانش آموزان را گسترش دهد. چگونه؟
شاید شما هم در دوران مدرسه این را تجربه کرده اید که بعضی معلمان در برگه ی امتحانی می نوشتند از بین سوالات زیر به یکی از آن ها به دلخواه پاسخ دهید. یعنی آن ها به دانش آموزان حق انتخاب می دادند تا به سوالی که برایشان راحتتر است پاسخ دهند. این نمونه ی کوچکی از دادن حق انتخاب به دانش آموزان است اما همین کار را می توانیم در رابطه با تکالیف هم انجام دهیم.
مثلا در دادن تکالیف، چرا از دانش آموزان نخواهیم که خودشان تکلیفشان را انتخاب کنند؟
می توانیم سه مدل تکلیف به دانش آموزان بدهیم و بخواهیم از بین آنها یکی را به دلخواه انتخاب کنند. لازم نیست همیشه همین کار را انجام دهیم اما هر چند وقت یکبار می توانیم این روش را تکرار کنیم. احتمالا با این روش، مشارکت دانش آموزان در انجام تکالیف هم بالاتر می رود.
جانی یانگ در کتاب هنر معلمی می گوید:
به نظر من در این اجازه ی انتخاب تکلیف لذتی هست که می تواند کار را برای دانش آموزان جذاب تر کند (زیرا دانش آموزان احساس استقلال را دوست دارند)، اما مواظب باشید، اگر بیش از سه انتخاب به دانش آموزان بدهید گاهی ممکن است به وضعیت «سرگردانی در انتخاب» منجر شود که در آن حالت عملا هیچ تکلیفی را انتخاب نمی کنند.
آخرین دیدگاهها