چرا دانش آموزان مدرسه را دوست ندارند؟ | معرفی کتاب

نام کتاب: چرا دانش آموزان مدرسه را دوست ندارند؟

نویسنده: دنیل تی ویلینگهام

مترجم: سید امیرحسین میرابوطالبی

ناشر: ترجمان

تاریخ چاپ نسخه ی اصلی: ۲۰۱۰

تاریخ چاپ نسخه ی ترجمه شده: ۱۴۰۱

تعداد صفحات: ۲۵۶

 

داستان من و کتاب

چرا دانش آموزان مدرسه را دوست ندارند؟

این کتاب عنوان جذابی دارد و اصلا عاملی که باعث شد از انبوه کتاب های رنگارنگ در نمایشگاه کتاب، این یکی را برگزینم، همین بود.

شاید در جواب عنوان کتاب با خودتان بگویید، خب معلوم است که دانش آموزان مدرسه را دوست ندارند چون آن ها از یادگیری فراری اند. چه کسی خوشش می آید هفت ساعت پشت میز بنشیند و به سخنرانی معلمان گوش دهد؟

اما پاسخ کتاب چیز دیگری است. آقای دنیل تی ویلینگهام، نویسنده ی کتاب می گوید، همه ی انسان ها از تفکر فراری هستند و فرقی نمی کند دانش آموز باشند یا نه؛ چون اساسا ذهن برای فکر کردن طراحی نشده است.

انسان ها به این دلیل خیلی فکر نمی کنند که مغز ما نه برای تفکر که برای اجتناب از تفکر ساخته شده است. تفکر همان طور که فورد می گوید نیازمند تلاش است، اما علاوه بر آن آهسته و غیرقابل اعتماد نیز هست.

_ از کتاب

خب این موضوع تاحدودی ناامیدکننده است و کار ما معلمان را سختتر می کند اما آقای دنیل تی ویلینگهام یک خبر خوب هم می دهد. انسان ها ذاتا کنجکاو هستند. کنجکاوی موجب می شود در مسیر یادگیری بیشتر تلاش کنیم. اما کنجکاوی شکننده است و تا زمانی پایدار می ماند که پاداش خود را هم دریافت کند.

دانشمندان علوم اعصاب می دانند دوپامین در هر دوی این سیستم ها (یادگیری و لذت) اهمیت دارد، اما هنوز نتوانسته اند رابطه مستقیمی میان آن ها تشخیص دهند.

_ از کتاب

یکی از این پاداش های لذت بخش، موفقیت در مسیر یادگیری است. مسئله ای که دانش آموز روی آن کار می کند نباید بیش از اندازه آسان و یا بیش از اندازه سخت باشد. مسئله باید در خود چالش هایی داشته باشد اما در عین حال حل شدنی به نظر برسد.

تفکر موفق با احساس رضایت خاطر و لذت همراه است.

_ از کتاب

خب تا اینجا فهمیدیم هر چند ذهن انسان برای فکر کردن طراحی نشده اما از حل مسئله لذت می برد. حالا چگونه به دانش آموز کمک کنیم تا یادگیری لذت بخش و موثر را تجربه کند؟

در ادامه، در هر فصل نویسنده سوالی را مطرح کرده است و سعی کرده بر اساس پژوهش های علوم شناختی، یک سری تکنیک ها را پیشنهاد دهد. البته نکته جالب توجه برای من، دگرگون سازی دیدگاهم نسبت به برخی موضوعات و به چالش کشیدن باورهای کهنه ام نسبت به یادگیری بود.

 

این کتاب برای چه کسانی مفید است؟

برای معلمان و علاقه مندان به حوزه ی آموزش که دوست دارند بدانند نگاه یک دانشمند علوم شناختی به کارکرد ذهن و اهمیت آن برای کلاس درس چگونه است. هر معلمی برای اینکه آموزش باکیفیت ارائه کند باید سری هم به مطالب مربوط به عملکرد مغز و ارتباط آن با یادگیری بزند.

 

جذابیت های کتاب از نظر من

عنوان فصل ها بسیار ترغیب کننده بود و در جایگاه خواننده مشتاقم می کرد تا متن هر فصل را بخوانم و جواب سوالم را بگیرم. عنوان هایی مثل چرا بچه ها برنامه های تلویزیونی را حفظ اند، اما حرف های معلمشان را فراموش می کنند؟ یا چطور می توان کاری کرد که دانش آموزان مثل دانشمندان، ریاضی دانان و تاریخ دانان واقعی فکر کنند؟ به نظرم نویسنده جواب های درخور و شایسته ای هم به سوالات داده است.

نکته­ ی دوم اینکه، ممکن است مثل من بعضی باورهای کهنه و پوسیده درباره ی یادگیری در ذهنتان جا خوش کرده باشد، به این خاطر که زیاد فلان جمله را از دیگران یا حتی معلمان شنیده اید اما اگر کتاب را می خوانید مراقب باشید که قرار است بعضی باورهایتان را به چالش بکشد و شما را با دیدگاه تازه ای مواجه کند.

 

انتخاب پاراگراف برتر کتاب از دیدگاه من

از ده نفری که می شناسید بپرسید مهم ترین معلم زندگی ات چه کسی بود؟ من این سوال را از خیلی ها پرسیده ام و متوجه دو نکته جالب شده ام. اولا اکثر افراد از قبل می دانند که بهترین معلمشان کیست. دوم اینکه تقریبا همیشه به دلایل عاطفی است که یک معلم می تواند چنین تاثیری بگذارد. دلیلش هیچ موقع چیزی مثل این نیست که کلی ریاضی بهم یاد داد. معمولا پاسخ هایی که می شنوی چیزی شبیه این است که «باعث شد خودم را باور کنم» یا «بهم یاد داد عاشق دانش باشم». علاوه براین، همیشه شنیده ام که بهترین معلم افراد معیارهای بالایی برایشان قرار می داده و باور داشته که دانش آموزان می توانند به این معیارها برسند.

_ از کتاب

 

 

به اشتراک بگذارید
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در linkedin
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *