چالشی برای ماندن در کنار نوشتن

“کسانی که می نویسند، نویسنده هستند. کسانی که منتظر می مانند، منتظر هستند.” الف. لی مارتینز

ما هر زمان که بنویسم، نویسنده هستیم. انگار جان یک نویسنده در نوشتن است و به محض اینکه دست از نوشتن بردارد، عنوانش را از دست می دهد. نوشتن برای یک نویسنده حکم نفس کشیدن را دارد.

ماه ها و سال هاست که دوست دارم بنویسم اما مدام از نوشتن دور و به آن نزدیک می شوم و می دانم اگر ننویسم، عنوان نویسنده تنها یک عنوان توخالی است که به کارم نمی آید. پس به جهت چسبیدن به این عنوان، چالش هر روز نوشتن یک متن در سایت را برای خودم تعیین کردم. مدت این چالش در بهترین حالت ۲۰۰ روز یا نزدیک به ۶ ماه است و در بدترین حالت به ۳۰ روز هم نمی رسد. می دانم این چالش مثل چسبی دوقلو من را کنار نوشتن نگه می دارد.

این چالش توسط جمعی از دوستان نویسنده شروع شد و من هم دلم خواست به این چالش بپیوندم اما از سرانجام کار مطمئن نبودم. آیا به مدت ۶ ماه به این چالش پایبند می مانم؟ در آغاز سخت و مبهم به نظر می رسید، خصوصا که شروع این چالش با تحویل پروژه های آخر ترم دانشگاه و شروع امتحانات گره خورده بود. با این همه تصمیم گرفتم خود را درون این چالش بیاندازم و در عمل خودم را بسنجم. هیچوقت تا کاری را شروع نکنی، نمی دانی آن را تا آخر به پایان خواهی رساند یا نه؟

اکنون یک هفته گذشته است و هر روز یک متن داخل سایت منتشر کردم. با این که شلوغ ترین هفته برای من بود و گاهی با گذاشتن چوب کبریت لای چشمانم مطلبی را می نوشتم، ویرایش می کردم و داخل سایت می گذاشتم. انتشار یک نوشته، مجوز من برای خوابیدن بود.

حالا که به هفته ای که گذشت می نگرم با خودم می گویم اگر منتظر می ماندم چه اتفاقی می افتاد؟ اگر کارهایم را بهانه می کردم چه می شد؟ هرگز این چالش را شروع می کردم؟ و هرگز متوجه می شدم با وجود کار و مشغله زیاد می شود هر روز مطلبی را منتشر کرد؟

اکنون که به هفته ای که سپری شد نگاه می کنم از خودم راضی تر هستم چون در این هفته نویسنده بهتری بودم.

برای نوشتن منتظر نمانید. فقط بنویسید. اگر ننویسید نویسنده نیستید.  

به اشتراک بگذارید
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در linkedin
پست های مرتبط

یک پاسخ

  1. با درود فراوان
    امشب به دنبال ایده ای برای سخن گفتن با دانش آموزان در صف صبحگاه بودم که بر حسب اتفاق به وبسایت شما معلم خلاق برخوردم. چقدر از فلسفه ی زندگی و عقایدتان لذت بردم و با آن احساس نزدیکی کردم. واقعا نوشتن برای عده ای حکم نفس کشیدن را دارد. تا ننویسند آرام نمی یابند و تا افکار را به کلمات مبدل نکنند قرار نمی گیرند.
    بنده نیز قلم قدرتمندی ندارم ولی ذوق و اشتیاقی عجیب مرا به سمت قلم و دفتر سوق می دهد واز همین رو تصمیم گرفتم مطلبی برایتان بنویسم.
    به دانش آموزان شما معلم گرانقدر تبریک می گویم و مطمئنم درهایی از جنس خوشبختی به رویشان می گشایید.
    در آخر بسیار خرسند می شوم هر گونه تمرین و پیشنهادی برای نوشتن دارید و تجربه کرده اید، در صفحه ی خود به اشتراک بگذارید تا هم دردانی از جنس خودتان استفاده کرده و تسکین یابند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *