معلم خلاق

به چه کسی خلاق می گویند؟ معلم خلاق کیست؟

صرف نظر از اینکه تعریف ما از خلاقیت چیست و به چه کسی خلاق می گوییم، از نظر من، فرد خلاق کسی است که می تواند ایده های نو و تازه بیافریند. کسی که با ترکیب ایده های موجود به ایده های جدیدی دست پیدا می کند.

خلاقیت مفهوم گسترده ای دارد و دارای ابعاد گوناگونی است اما هر زمان سخن از معلم خلاق به میان می آید، من یاد یکی از معلمان دوره ی راهنمایی ام (متوسطه ی اول) می افتم.

چرا از او به عنوان یک معلم خلاق یاد می کنم؟

چون متمایز بود. اثر انگشت خودش را در تدریس داشت. مفاهیم کتاب را دست نخورده تحویلمان نمی داد بلکه ایده های خود را هم به آن اضافه می کرد.

احتمالا درباره ی او کنجکاو شده اید و دوست دارید بدانید معلم چه درسی بوده و چه کار ویژه ای انجام داده است؟

او معلم درس نگارش مان بود. البته با او ادبیات هم داشتیم اما خلاقیتش در درس انشا بود. معمولا معلم های نگارشی که داشتم با ایده های تکراری مثل نوشتن درباره ی چهار فصل، مراسم ها و اعیاد مذهبی و غیر مذهبی، ضرب المثل ها و مواردی از این قبیل سر کلاس حاضر می شدند. البته مقصود این نیست که این ایده ها خوب نیستند بلکه تکرار شدن آن ها در پایه های مختلف باعث شده بود جذابیت خود را از دست بدهند. بنابراین ما تشنه ی نوشتن درباره ی موضوعات جدید بودیم. اما معلم خلاقی که در درس نگارش داشتم به موضوعات رایج یا پیشنهادات کتاب اکتفا نمی کرد بلکه خودش هم ایده های نو داشت.

مثلا یک بار بدون مقدمه یک داستان ترسناک را تا نیمه ی آن تعریف کرد. ما هم با توجه به سن کمی که داشتیم ابتدا گمان کردیم این ماجرا واقعی است اما بعد متوجه شدیم این فقط شروع یک داستان بوده و ادامه اش را می بایست خودمان بنویسیم. در این داستان ترسناک که بی شباهت به یک ماجراجویی نبود، خودمان و دوستان مان را در آن موقعیت تصور کردیم و از نوشتن آن لذت بردیم.

بار دیگر با موضوع نوشتن یک داستان تاریخی درباره ی پادشاه ها و ملکه ها سر کلاس آمد. این داستان در یکی از دوران های تاریخی روایت می شد و ما می توانستیم با حرکت دادن قوه ی تخیلمان، آن را به رشته ی تحریر در بیاوریم.

یک مرتبه هم از ما خواست هر کلمه ای که به ذهنمان می رسد را بگوییم تا او پای تخته بنویسد. در پیشنهاد کلمات محدودیتی نداشتیم و بدون خودسانسوری، انواع و اقسام کلمات را می گفتیم. در نهایت با آن کلمه های پراکنده باید متنی می نوشتیم که همه کلمات در آن گنجانده شده باشند. متن نهایی مان شبیه به یک متن طنز شده بود و خواندن و شنیدن نوشته های مختلف از سوی هم کلاسی ها لذت بخش بود.

این مثال ها را زدم تا خلاقیت را به شیوه ای ملموس تر نشان دهم. شاید فعالیت های این معلم ساده به نظر بیاید اما همین تمایز کوچک او را از سایر معلم هایم جدا کرده بود.

انتظار معلمان برای داشتن دانش آموز خلاق

می دانم خیلی از معلمان دوست دارند دانش آموزان پویا و فعال داشته باشند. کسانی که ایده های نو و جالبی دارند اما پرورش یک دانش آموز خلاق میسر نیست مگر با وجود یک معلم خلاق. خلاقیت از ما شروع می شود. اگر خودمان خلاق باشیم و خلاقیت را بشناسیم می توانیم موتور خلاقیت دانش آموزان را روشن کنیم. در واقع همه ی افراد دارای خلاقیت هستند. خلاقیت لزوما ذاتی نیست بلکه به مرور زمان می تواند پرورش یابد.

برخی از معلمان و استادانم از ما توقع داشتند در انجام فعالیت ها، تکالیف یا پروژه های عملی، خلاقیت به خرج دهیم در حالی که ایده های نو به سختی به ذهن ما می رسیدند. به این دلیل که کمتر شاهد کارهای خلاقانه بودیم و موتور ذهن مان روشن نشده بود. بنابراین یک معلم ابتدا می بایست از خودش خلاقیت نشان دهد تا دانش آموزان هم در مشارکت با او راه بیفتند. مثل معلمی که مثال زدم. او باعث شد من هم به مرور زمان در نوشته هایم به موضوعات جدید فکر کنم و خود را در یک چاچوب ذهنی معین، محدود نکنم.

نکته ی پایانی: در پرورش خلاقیت چه در خودمان و چه در دانش آموزان صبور باشیم. هیچ چیز یک شبه اتفاق نمی افتد.

 

موفق و سربلند باشید.

به اشتراک بگذارید
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در linkedin
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *