سطل کاغذهای باطله، بهترین دوست یک نویسنده

“بهترین دوست یک نویسنده، سطل کاغذهای باطله اوست.” ایزاک بشویس سینگر

سطل کاغذهای باطله ی من گاهی یک دفترچه کوچک است و گاهی هم یک فایل word. کلمات این فایل تقریبا به شصت هزار کلمه رسیده اند. شاید از کوهی از مطالب تلنبار شده، فقط بخش کوچکی از آن ها به مرحله انتشار رسیده باشند. خیلی از متن ها ناپخته و یا مناسب انتشار نبودند.

اما این موضوع باید یک نویسنده را ناامید کند؟ به نظرم برعکس، باید از این بابت خوشحال هم باشد چون هر چقدر متن های شکست خورده و باطل شما بیشتر باشند، شانس بیشتری برای نوشتن یک متن خوب پیدا می کنید.

بعضی وقت ها که با کمبود ایده مواجه می شوم سراغ همین متن ها می روم و آن هایی را که شانس بیشتری برای تبدیل شدن به یک متن خوب را دارند، بازنویسی می کنم. شاید هم اصلا ارزش این را نداشته باشند که دستی به سر و گوششان بکشم، پس رهایشان می کنم. این متن ها را هم دوست دارم چون قلم یک نویسنده را به مرور زمان پخته تر می کنند.

اگر نویسنده را مثل یک وزنه بردار در نظر بگیریم، عضلات نویسنده با هر بار نوشتن قوی تر می شوند. یک وزنه بردار آنقدر وزنه می زند و شکست می خورد تا در مسابقات اصلی بتواند یک وزنه را به درستی بلند کند. معمولا پشت همه ی نوشته های خوب یک نویسنده هم، یک عالمه نوشته های بد هست.

از این رو، من هم با ایزاک بشویس سینگر موافق هستم. سطل کاغذهای باطله، دوست هر نویسنده ای است و فرصت خوبی را برای خلق نوشته های بهتر به او می دهد.

به اشتراک بگذارید
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در linkedin
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *